ایرج میرزا
| ||||||||||||||
ایرج میرزا «جلالالممالک» و «فخرالشعرا» لقبلری ایله ده تانینیردی (1874، تبریز – 1926، تهران) — مشهور ایران شاعیری.
| ||||||||||||||
ایرج میرزا «جلالالممالک» و «فخرالشعرا» لقبلری ایله ده تانینیردی (1874، تبریز – 1926، تهران) — مشهور ایران شاعیری.
سید اشراف الدین حسینی قزوینی (و یا گیلانی) -ساتیریک "نسیم شمال" قزئتینین ناشیری.
سید اشرف الدین حسینی قزوینده 1872 ایلینده (1287 هجری قمری) دونیایا گلمیشدیر. اوشاق ایکن آتاسی سید احمد حسینی قزوینی اؤلوب، سید اشرف یئتیم قالمیشدیر. جوانلیق چاغیندا عراق یولون توتولوب کربلایا گئتمیشدیر اما اوردا قالا بیلمهییب وطنه دؤنموشدور. تحصیل آلماق آماج ایلا تبریز گئدیب، مقدماتی تحصیلی اوردا گئچیرمیشدیر. تحصیلی بیتیردیکدن سونرا 1908 ایلینده رشت گلیب "نسیم شمال" و "صور اسرافیل" آدیندا قزئتلری چیخارماقا باشلامیشدیر. بونا گؤره اونا سید اشرف الدین گیلانی و "نسیم شمال"دا دئییلر.
/header>
از روزنامه نویسان دوره مشروطه را كه می توان یك شاعر ملی نامید سیداشرف الدین قزوینی معروف به گیلانی است كه در اوایل مشروطیت برای حمایت از طبقات زحمتكش روزنامه نسیم شمال را در ۲ شعبان ۱۳۲۵ ه ق در رشت منتشر ساخت و در تیتر آن این مطالب را نوشت
از روزنامه نویسان دوره مشروطه را كه می توان یك شاعر ملی نامید سیداشرف الدین قزوینی معروف به گیلانی است كه در اوایل مشروطیت برای حمایت از طبقات زحمتكش روزنامه نسیم شمال را در ۲ شعبان ۱۳۲۵ ه ق در رشت منتشر ساخت و در تیتر آن این مطالب را نوشت. روزنامه سیاسی - اجتماعی- ادبی - انتقادی به مدیریت سیداشرف الدین گیلانی. بعداً كه مجاهدین مشروطه طلب تهران را فتح كردند و مشروطیت به انحراف كشیده شد او نیز به تهران آمد. اداره اش در جای مشخصی نبود. این روزنامه ابتدا در یكی از خیابان های منشعب به سبزه میدان به چاپ می رسید چون منزل محقر او حجره ای بود در جلو خان مسجد شاه (مسجد امام خمینی فعلی) در مدرسه صدر. مدتی نیز اداره روزنامه اش در لاله زار بود. تیراژ روزنامه دو هزار نسخه بود كه بچه های روزنامه فروش می فروختند. همه مطالب آن اشعار انتقادی بود و حقایق را می گفت. مرحوم سعید نفیسی درباره او می نویسد: «او نه وزیر شد، نه وكیل، نه رئیس اداره، نه پولی به هم زد، نه خانه ساخت، نه ملكی خرید، نه مال كسی را با خود برد و نه خون كسی را به گردن گرفت.» او به اینكه مشروطه به انحراف كشیده شده بود بی پروا می پرداخت. بعد از آنكه به اصطلاح استبداد بر افتاد و مشروطه خواهان پیروز شدند، اكثر مستبدان خود را مشروطه خواه خواندند و این مطلب برای مردم به ویژه مرحوم نسیم شمال باعث عصبانیت شد و در این مورد مردم می گفتند كه فلان وزیر یا فلان ملاك با گرفتن پست جدیدی به مشروطه خودش رسید و اگر كسی از جانب مشروطه خواهان تنبیه می شد و یا به زندان می افتاد و یا جریمه می شد می گفتند كه او را مشروطه اش كرده اند. نسیم شمال درباره همه این موارد در روزنامه اش به صورت شعر مطالبی آورده است. وقتی محمدعلی شاه به مشروطیت بی اعتنایی می كند در شماره ۹ چاپ رشت به تاریخ ۲۷ ذی قعده ۱۳۲۵ شعری تحت عنوان «ای وای وطن وای» به طبع می رساند كه قسمتی از آن را می آوریم.

Sabir ədəbi məktəbinin davamçısı: Mirzə Əli Möcüz
Böyük satirik şair Mirzə Ələkbər Sabir ədəbi məktəbinin görkəmli davamçılarından biri də Mirzə Əli Möcüzdür. O, Cənubi Azərbaycanda bu ədəbi üslubu davam etdirən demokratik ruhlu, sadə ana dilində yazan xalq şairi olub...
Mirzə Əli Möcüz 1873-cü ildə Cənubi Azərbaycanın Şəbüstər qəsəbəsində tacir ailəsində dünyaya gəlib. Atası Hacıağa işi ilə əlaqədar tez-tez Türkiyəyə gedərmiş. İstanbulun qaynar həyatı onu özünə bağlayır. O, uşaqlarını İstanbula aparmaq qərarına gəlir. İki oğlunu - Hüseyn və Həsəni İstanbula aparır, onlara lazımi şərait yaradır. Kiçik oğlu Mirzə Əlini isə yanında saxlayır. Onu qəsəbədəki molla məktəbinə qoyur. Beləliklə o, ilk təhsilini Şəbüstərdə alır. Ancaq Mirzə on altı yaşında ikən atası vəfat edir. Şəbüstərdə tək qalmasın deyə qardaşları onu İstanbula aparır.
Möcüz 16 il İstanbulda yaşayır. İstanbul mühiti ona çox təsir edir. O, vətəninin inkişafdan nə qədər geri qaldığını başa düşür. Qardaşları ilə bərabər ticarətdə çalışmaqla yanaşı, çoxlu mütaliə edir. Şərq ədəbiyyatını, dövrün ictimai-siyasi mətbuatını həvəslə oxuyur. Nəhayət, Şəbüstərə qayıdır. Vətəninin müasir həyatdan çox geri qalması ilə barışa bilmir. Əlindən isə bir iş gəlmədiyini görür. Qəzəbini şeir ilə ifadə edir. Vaxtının çox hissəsini məşhur alim və mütəfəkkir Şeyx Mahmud Şəbüstərinin məqbərəsində xidmətdə keçirir. Şəbüstərlilərin cəhalətdən qurtulması və mədəni həyata qatılması üçün səy göstərir. Şeirlərində mövhumatçı ünsürləri tənqid atəşinə tutur, qadın azadlığını təbliğ edir.
| او. هنری | |
|---|---|
| نام اصلی | ویلیام سیدنی پورتر |
| زمینهٔ کاری | داستانهای کوتاه |
| زادروز | ۱۱ سپتامبر ۱۸۶۲ گرینزبورو، کارولینای شمالی |
| پدر و مادر | آلگرنون سیدنی پورتر ماری جین ویرجینیا سواین پورتر |
| مرگ | ۵ ژوئن ۱۹۱۰ میلادی (۴۷ سال) نیویورک سیتی، نیویورک |
| ملیت | آمریکایی |
| نام(های) دیگر |
ا. هنری، اولیور هنری O. Henry, Olivier Henry |
| پیشه | نویسندگی |
| همسر(ها) | آتول استس سارا لیندسی کالمن |
| فرزندان | دو فرزند از همسر اول |
| دلیل سرشناسی | سبک جدید در داستان کوتاه آمریکایی |
| صفحه در دادگان فیلمها | |
اُ. هنری (به انگلیسی: O. Henry) نام مستعار نویسندهٔ آمریکایی ویلیام سیدنی پورتر (به انگلیسی: William Sydney Porter) (زاده ۱۱ سپتامبر ۱۸۶۲ - درگذشته ۵ ژوئن ۱۹۱۰) است. داستانهای کوتاه اُ. هنری به دلیل لطافت طبع، بازی با کلمات، شخصیتپردازی شورانگیز و پایان هوشمندانه و غافلگیرانه معروف هستند.[۱] این نویسنده در طول عمر خود بیش از ۴۰۰ داستان کوتاه نوشت. امروزه جایزهای نیز به نام او وجود دارد.
نخستین مجموعه داستانهای کوتاه او. هنری مجموعه «چهار میلیون» با نام اصلی «The Four Million» در ۱۸۹۹ منتشر شد. وی در ادبیات آمریکا نوعی از داستان کوتاه را به وجود آورد که در آنها گرهها و دسیسهها در پایان داستان به طرزی غافلگیرانه و غیرمنتظر گشوده میشود.[۲] داستانهای این نویسندهٔ آمریکایی معمولاً حول چهار محور زندگی شهری بویژه نیویورک، عشق و روابط عاشقانه، زندگی در غرب در مایهٔ وسترن و طنز میچرخد.[۳]
شانزده سال و اندی فاصلة سقوط استبداد صغیر و به تخت نشستن پهلوی اول است. در این مدت، به جز فارسی، ده زبان مختلف دیگر (ترکی، کردی، عربی، ارمنی، سُریانی، فرانسه، انگلیسی، روسی، آلمانی، عبری) در پیآیندها (روزنامهها و مجلهها)ی ایران به کار رفته است. از آن میان، وجود خبرنامهای به آلمانی، از دایرة حدس بیرون نیست، اما آگهیهای آلمانی در روزنامهها دیده شده است. عبری نیز، جز به صورت متنهای مذهبی سه روزنامة فارسیزبان یهودیان نیامده است؛ در عین حال، دوتا از آنها، به فارسی و خط عبری به چاپ میرسیدند.
پیشینهی طنز در مطبوعات عهد مشروطه
فرانک کشوری[1]، دکتر حجّت اله منیری[2]، دکتر محمّد صادق تفضّلی[3]
چکیده:
در آغاز قرن نوزدهم میلادی، طی یک سلسله تحوّلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، رفته رفته شکاف هایی در جامعهی سنّتی ایران، پدیدار شد و حقّانیِت رژیم سیاسی مبتنی بر استبداد سلطنتی مورد تردید قرار گرفت.
گروه هایی از مردم شهری به ویژه عناصر اصلاح طلب دولت و دیوان، روحانیّون روشن بین، تُجّار و روشنفکران در افکار آزادی خواهانهی غربی، شعارهای مناسبی برای مبارزه با حکومت استبدادی قاجار یافتند. پس از یک رشته اعتراضات و صدور اعلان مشروطیّت در جمادی الثانی 1324 (تابستان 1906) در بیشتر شهرهای ایران، انجمن های مشروطه خواه، تشکیل و نشر روزنامه های آزاد و فکاهی آغاز شد. از طریق انجمن ها و مطبوعات آزاد بود که افکار آزادیخواهانه در سرتاسر جامعهی شهری ایران، انتشار یافت. آن هم در شرایطی که صرف نظر از خواستههای سیاسی، مسألهی روز جامعه، دستخوش تغییر گردید. از آنجا که «طنز»، یکی از گونه های ادبی مهم و برجستهی انواع ادبی است و در ایران از دورهی مشروطه به بعد به طور جدّ و تحت تأثیر شیوه های نوین طنز پردازی، در جهان امروز نیز مورد استقبال اُدبا و نویسندگان قرار گرفته است، روند و سیر تولّد و تحوّل نشریّات متعدّد در سال های اوج گیری رقابت های انتخاباتی و تحصّن روزنامه نگاران در جهت هر چه خرافهایتر شدن و مسئولیّت پذیر شدن نشریّات طنز در حوزهی اخلاقی و اجتماعی و محتوایی در دورهی مشروطه، سرعتی رو به افزایش دارد.
واژگان کلیدی: طنز، مطبوعات طنز، مشروطه، پیشینه ی مطبوعات